در بخشی از جنگهای ایران و روم، نبردهایی بین امپراتوری بیزانس و امپراتوری ساسانی در سالهای ۶۰۲ تا ۶۲۸ میلادی بین خسرو پرویز و امپراتوران بیزانس به نامهای فوکاس و هراکلیوس رخ داد.
این جنگ به دلیل عمل خصمانه فوکاس که امپراتور قبلی موریس را به قتل رسانیده بود و خود را امپراتور بیزانس معرفی کرد رخ داد. خسرو پرویز به دلیل دینی که به موریس داشت از شناسایی او امتناع کرد و جنگ شروع شد.
در ابتدا پیروزیهای بسیار باارزشی برای ساسانیان توسط دو فرمانده ایرانی به نام شهربراز و شاهین بدست آمد. خسرو دو لشکر با دو فرمانده به جنگ با بیزانس فرستاد، شهربراز را با لشکری به سمت اورشلیم و سپس مصر فرستاد و شاهین را به سمت آناتولی و تسخیر پایتخت. شهربراز موفق به تسخیر این سرزمینها و در آخر اسکندریه شد و شاهین هم با لشکری از انطاکیه عبور کرده، کاپادوکیه و آناتولی را تسخیر کرده و رهسپار فتح پایتخت بیزانس شد. در همین حین با خلع فوکاس، هراکلیوس امپراتور شد. هراکلیوس که از نزدیکی سپاه ساسانی به پایتخت هراس پیدا کرده بود ابتدا تصمیم به فرار به همراه خرانه امپراتوری از پایتخت گرفت، ولی مردم و روحانیون مسیحی به صدا درآمدند، بالاخره او راضی شد بماند. سپس هراکلیوس قوائی برای پایتخت گذاشته و خود در سال ۶۲۲میلادی عازم جنگ با ساسانیان شد. هراکلیوس در چند جنگی که در اطراف لازیکا، تفلیس و ارمنستان با شهربراز داشت به پیروزی رسید. شاهین به واسطه تندبادی که بر ضد قشون خود میورزید، از محاصره قسطنطنیه دست کشید و به شهر کالسدون عقب نشینی کرد. شاهین بعد از این جنگ به دستور خسروپرویز به قتل رسید.
ر سال میلادی۶۲۷ هراکلیوس مصمم شد که به دستگرد واقع در بیست فرسخی تیسفون که اقامتگاه خسرو پرویز بود برود. در این جنگ قشون ایرانی عقب نشینی کردند و ترسی که به خسرو مستولی شد، باعث ترک سپاه و فرار او به سمت پایتخت شد. با وجود این لشکر ایران مقاومت نمود تا قواء ایران در نهروان به هم ملحق و دویست فیل جنگی به قشون ساسانی ضمیمه شدند. هراکلیوس چون استقامت لشکر ایران را دید، از تعقیب خسرو و محاصره تیسفون دست کشید و به طرف گنزک در شمال رفت.
بعد از پایان جنگ در سال ۶۲۸میلادی خسروپرویز از پادشاهی خلع و توسط فرماندهان پادگان تیسفون و گروهی از بزرگان زندانی شد و در همان سال به قتل رسید.
محتویات نهفتن
۱ پیش زمینه
۲ آغاز جنگ
۲.۱ اورشلیم
۲.۲ مصر
۲.۳ آناتولی
۲.۴ جنگهای هراکلیوس (هرقل)
۲.۵ ساراس
۲.۶ محاصره قسطنطنیه
۲.۷ دستگرد
۳ برکناری و قتل خسروپرویز
۴ پیامدهای بعد جنگ
۵ جستارهای وابسته
۶ پانویس
۷ منابع
پیش زمینه
تصویری از نبرد خسروپرویز و بهرام چوبین در شاهنامه.
امپراتوری بیزانس و امپراتوری ساسانیان در سال ۶۰۰میلادی.
خسروپرویز بعد از اینکه شاه شد، نامهای به بهرام چوبین نوشته او را به دربار خود احضار کرد و بلندترین مقام دولتی را به او وعده داد. بهرام چون خود را از تبار اشکانیان میدانست قصد داشت به سلطنت برسد و از این رو مخلف سرسخت خسروپرویز بود. بهرام در جواب توهین آمیزی فرستاد و گفت خود خسرو باید نزد او رفته عفو خود را بخواهد. خسرو باز در صدد استمالت برآمد و نتیجه نگرفت.۱ عاقبت خسروپرویز لشکری برداشت و به جنگ او رفت اما شکست خورد. خسرو فرار کرده و به تیسفون رفت.۲ باوجود این که عدهای از سپاهیان بهرام او را تعقیب میکردند، از دجله عبور کرده به شهر رومی قیصریه رفت. رومیها با احترام او را پذیرفته دستور از قسطنطنیه خواستند. بعد مذاکرات او با موریس امپراتور بیزانس بدین جا رسید که امپراتور مزبور حاضر شد خسرو را پسر خود دانسته از او حمایت کند، تا به تخت ایران برگردد.۳ بعد چند دهه جنگ بی نتیجه، امپراتور موریس با کمک به شاه تبعیدی ساسانی،خسرو پرویز، باعث به دست آوردن مجدد تخت سلطنت از بهرام چوبین شد. او در عوض کمک به خسرو بخشی از شمال شرق بین النهرین و بخشهای فارسی زبان ارمنستان و قفقاز ایبریا را به امپراتوری بیزانس واگذار کرد.۴۵۶ و از همه مهمتر امپراتوری بیزانس دیگر مجبور به پرداخت خراج به امپراتوری ساسانی نبود. بعد از آن امپراتور موریس نبردهایی را در بالکان برای جلوگیری از تاخت و تاز اسلاوها و آوارها آغاز کرد..۷۸ (از این که شهر دارا تا این زمان در تصرف ایران بوده معلوم میشود که جنگهای طولانی روم با ایران در زمان هرمز چهارم برای رومیها نتیجهای نداده، زیرا این قلعه نامی و محکم رومی را خسرو انوشیروان گرفته بود و رومیها در موقع مذاکرات صلح با هرمز اصرار داشتند که ایران آن را پس دهد و به همین جهت مذاکرات صلح درسنه ۵۸۰میلادی به جایی نرسید) بهرام بعد از شکست خسرو وارد تیسفون شده، به تخت نشست. پس از آن خسروپرویز در بهار ۵۹۱میلادی با قشون رومی از دجله گذشت عازم ایران شد. او غیر از سپاهیان رومی، دارای لشکری از آذربایجان بود که یک دسته سپاهیان ارمنستان هم به آنها پیوسته بودند.۹ وقتی که خبر آمدن خسرو به ایران با قشون رومی منتشر شد، مقام او سست گردید. در سال ۵۹۱میلادی خسرو از دجله گذشت و جنگی مابین قشون رومی و شپاهیان بهرام رود داد. اگرچه قشون بهرام پافشاری زیادی نشان داد، ولی بالاخره قلب قشون او شکست خورد و بهرام عقب نشینی کرده به طرف کردستان رفت. در آنجا فیلهای جنگی به قشون بهرام ملحق شدند و کمکی هم به رومیها با سردار نامی نرسس رسید. جنگ در اینجا دو روز طول کشید. بهرام شکست خورده و فرار کرده، نزد خاقان ترکستان رفت. (لازم است توضیح شود، قشون آذربایجانی که عموی خسرو جمعآوری کرده و به میدان جنگ آورده بود، به قشون رومی کمک میکردند) خسرو بعد از این فتح به تیسفون رفته بر تخت نشست و بعد قشون رومی را با هدایای فرائان به روم بازگرداند.۱۰ ولی چون مقام خود را متزلزل میدید هزار نفر از سپاهیان رومی را نگاه داشت.۱۱ خسرو پس از آن کسانی را که در توطئه خلع و قتل پدرش شرکت داشتند به کیفر رسانید. اما یکی از آنها که بیستام نام داشت و حاکم خراسان بود به دست نیامد. حاکم مزبور با ترکها و دیامیها همدست شده در مدت چهار سال پادشاهی کرد (۵۹۲ تا ۵۹۶)و بعد که از خسرو شکست خورد نزد ترکها رفته، در آنجا خائنانه کشته شد.۱۲ خسرو برای دفع خطری که از بازگشت بهرام و قوای ترک متصور بود نیز توطئهای ترتیب داد که به کامیابی انجامید و در نتیجه بهرام از میان برداشته شد.۱۳
یکی از علل ناکامی بهرام آن بود که بیشتر بزرگان و فرماندهان سپاه با وی همدل نبودند. این امر به نوبه خود از این عقیده ناشی میشد که تنها ساسانیان شایستگی آن را دارند که بر جای هخامنشیان تکیه زنند.۱۴ بخشش و نبردهای بیش از حد امپراتور تیبریوس دوم کنستانتین مازادی که از خرانه امپراتور ژوستین دوم به جا مانده بود را از میان برد.۱۵۱۶۱۷به منظور افزایش ذخایر خزانه شاهنشاهی، امپراتور موریس اقدامات سختگیرانهای را وضع نموده و هزینه ارتش را کاهش داد که خود سبب چهار شورش شد.۱۸دلیل شورش نهایی در سال میلادی۶۰۲، ناشی از دستورهای امپراتور موریس به سربازانش در بالکان بود که به آنها فرمان داده شده بود که در طول زمستان در آن سرزمین بمانند.۱۹۲۰ارتش، فوکاس را که رئیس دسته صد نفره ارتش تراکیایی بود را به عنوان امپراتور برگزید.۴۲۰۲۱ موریس با تجهیز «بلوز و گرینز» (The Blues and Greens)، حامیان دو تیم ارابه سواری قسطنطنیه، برای دفاع از قسطنطنیه تلاش کرد اما بی نتیجه ماند. موریس پا به فرار گزاشت اما دیری نپایید که توسط سربازان فوکاس شناسایی شد و به قتل رسید.۲۰۲۲۲۳۲۴ تا وقتی که مریس امپراتور بیزانس بود روابط مابین دو دربار کاملاً صمیمانه بود، ولی بعد از قتل موریس، پسر او به ایران آمده و به خسروپرویز پناهنده شد. خسرو به پاس دینی که به امپراتور موریس داشت، از شناسایی فوکاس امپراتور جدید خودداری کرده و خود را برای جنگ آماده کرد. این بود که جنگ مابین دو دولت آغاز شد.۲۵
آغاز جنگ
سال ۶۰۲ میلادی که فرا رسید، امپراتور وقت بیزانس موریس در یک کودتایی به دست یکی از افسرانش به نام فوکاس کشته شد و تمام اعضای خاندان موریس هم کشته شدند. به دنبال این واقعه برخی از افسران موریس از ایران درخواست کمک کردند، یکی از پسران موریس که گویا از کشتار فوکاس گریخته بود، به ایران پناهنده شد تا از خسروپرویز کمک بگیرد.۲۶
نقشه از مبارزات نظامی ساسانیان و رومیان.
خسرو پرویز شاهین را با لشگری نیرومند مامور تصرف میانرودان شمالی، ارمنستان، گرجستان و هجوم به سوی آسیای صغیر نمود، سردار دیگر شهربراز مامور شد در سوریه به پیشروی در خاک روم تا مصر بپردازد.۲۷
وسعت دید شاهنشاه و نبوغ او اینجا آشکار میگردد، او مرد بسیار بلندپروازی بود که اهداف بسیار بزرگی داشت و به افقهای بسیار دوری مینگریست، در این خیال بود که به مرزهای هخامنشیان برسد.۲۸
اورشلیم
تصویری از صلیب راستین که در کلیسای مقبره مقدس در اورشلیم نگهداری میشود.
در این جنگ ابتدا سپاه ساسانی وارد بینالنهرین شده و پیروزمندانه به پیشروی خود ادامه داده و در سال ۶۰۵میلادی شهر دارا پس از سه ماه محاصره به تصرف ساسانیان درآمد.۲۹ سپس شهربراز با قدم نهادن در خاک میانرودان شهرهای مستحکمی چون دارا، نصیبین، حران و ادس را گشود و پس از این کامیابیها به ادامه پیشروی در شمال، دیگر شهرهای آن منطقه را تسخیر کرد. هجوم برق آسای ارتش ایران به کل رومیان را در وحشت فرو برده بود. پس از این کامیابیهای بزرگ ارتش ایران با گذر از فرات به شام درآمد و ایرانیان انطاکیه را مورد هجوم قرار داده و به سرعت آنجا را تسخیر کردند، تصرف این شهر فاجعهای بزرگ برای امپراتوری روم محسوب میشد، چون راه ساسانیان را به سوی جنوب سوریه و مصر هموار میساخت و در آنجا ارتش جنگ دیدهای که بتواند در مقابل ارتش ایران پایداری کند وجود نداشت.۳۰ در جریان این فتوحات هراکلیوس بر ضد فوکاس کودتایی ترتیب داد و پس از خلع و کشتنش خود را در سال ۶۱۰میلادی امپراتور خواند۳۱ پس از آن در سال ۶۱۱میلادی در پیشروی در شام در چند جا شهربراز با رومیها مواجه شد، ولی تمام نیروهای رومی شکست خوردند، شهربراز به کمک بیست و شش هزار نفر یهودی اورشلیم را تسخیر کرد و صلیب حضرت عیسی (ع) را به ایران فرستاد.۳۲ تصرف اورشلیم و بدست آوردن صلیب راستین که گرامیترین شیء مقدس عالم مسیحی به شمار میرفت، از اهمیت ویژهای برخوردار بود.۳۳
مصر
وسعت قلمرو ساسانیان در سال ۶۱۶میلادی
خسروپرویز به این موفقیتها اکتفا نکرد. او به سردار نامی ایران، شهربراز دستور داد با لشکری برای فتح مصر برود.۳۴ شهربراز که فرماندهی متهور بود، پس از فتح اورشلیم و گذر از صحرای سینا به مصر قدم گذاشت و در سال ۶۱۶میلادی اسکندریه را با سختیهای بسیار تصرف کرد، پس از آن ارتش ایران در مصر دو قسمت شد و از دو سو یکی به غرب و یکی به جنوب حرکت در آمد و وسعت خاک ایران را از غرب به لیبی و از جنوب به شمال سودان رسانید. این پیروزی برای ساسانیان تاثیر شگرفی برجای گذاشت، زیرا مصر از چندین قرن پیش از تصرف ایران خارج شده بود و شاهان ساسانی همواره میل داشتند مرزهای کشور را به حدود هخامنشیان برسانند.۳۵ گفته شده در دوران همین فتوحات ترکان در مرزهای شمال شرقی به سختی در هم کوبیده شدند. امپراتوری بیزانس به راستی فلج شده بود. شاهرگهای اقتصادی و تجارتی شام در دست ایرانیان بودند، مصر هم که گندم متصرفاتش را تامین میکرد به تصرف ایرانیان در آمده بود. مستعمرات یهودی نشین اورشلیم که کمک کوروش را فراموش نکرده بودند از فتح ایرانیان بسیار خرسند بودند. همچنین مردم شام و مناطق شرقی آسیای صغیر.۳۶
آناتولی
وسعت قلمرو ساسانیان در سال ۶۲۰میلادی. در این سال قلمرو ساسانیان تقریباً به حدود دوران سلطنت هخامنشیان رسید.
هم زمان با این یورش بسیار بزرگ شاهین در سال ۶۰۵میلادی شهر بسیار مستحکم آمد را محاصره کرد، جنگهای بسیاری در این شهر بین ایرانیان و رومیان در گرفته بود، از جمله شاپور دوم که این شهر را از رومیان باز پس گرفت. قباد یکم و خسرو انوشیروان بر سر این شهر با رومیان جنگیده بودند، وضعیت استراتژیکی این شهر به طوری بود که با تصرف آن راه ورود به ارمنستان هموار میگشت. ارتش ایران به فرماندهی شاهین و سمبات باگراتونی شهر را مورد هجوم قرار دادند ولی برج و باروی مستحکم و حصار سطبر نتوانست جلوی هجومهایی مکرر ایرانیان را بگیرد و عاقبت با وجود دلاوری رومیان شهر به تصرف قوای ساسانی در آمد. دروازهٔ ورود به ارمنستان گشوده شد. شاهین به ارمنستان وارد شد و ارمنستان و گرجستان را یکی پس از دیگری به تصرف در آورد. پس از فتح این سرزمینهای مهم، شاهین به سوی آسیای صغیر شتافت. کیلیکیه، پونتوس، قیصریه، کاپادوکیه، نتوانستند در مقابل حملات ارتش ایران پایداری کنند و یکی پس از دیگری سقوط کردند. ارتش ایران به گالاتیا رسید. ساسانیان با هجومی منظم به ایالات غربی آسیای صغیر آنها را یکی پس از دیگری گشودند و به کالسدون رسیدند. در این منطقه هراکلیوس با سردار ایرانی دیدار کرده و به صلاحدید او سفیری را برای مذاکره صلح به دربار خسروپرویز روانه کرد. اما اینکار نتیجه مطلوب نداشت، چون شرط پیمان صلح تخلیه سرزمینهای تصرف شده بود پاسخی به آن داده نشد و حتی خشم شاهنشاه را بر برانگیخت (از نظر تاریخی همواره مرز ایران و روم چه در دورهٔ پارت و چه در دورهٔ ساسانیان رود فرات بوده است، گاه رومیان از فرات میگذشتند و شهرهای آن سوی فرات را به تصرف در میآورند، ولی دیری نمیگذشت که به دست ایرانیان شکست میخوردند و ایرانیان معمولاً به شام و آسیای صغیر میتاختند) و همچنین پیروزیهای پیدرپی، خسروپرویز را مغرور کرده بود. خسرو نه تنها به مذاکره با فرستاده روم رضایت نداد، بلکه او را به زندان انداخت و حتی شاهین سردار ساسانی را به دلیل آنکه هراکلیوس را دست و پا بسته و به غل و زنجیر کشیده به نزد او نیاورده بود، تهدید به مرگ کرد. کالسدون خیلی زود سقوط کرد و به تصرف ساسانیان درآمد و قلمرو ساسانیان تقریباً به حدود دوران سلطنت هخامنشیان رسید. پس از فتح آنجا در آن حوالی اردو زدند. دیگر راهی تا کنستانتینوپل پایتخت روم شرقی وجود نداشت. ولی دیوار بسیار بلند و سطبر و خندقی عمیق و پرآب که شهر را احاطه میکرد، همینطور وجود منجنیقهای آتشین به روی برجها این شهر را به صورت دژی تسخیر ناپذیر در آورده بود.۳۷
شاهین در آسیای صغیر مصمم بود قسطنطنیه را مورد تهاجم قرار دهد. ساسانیان با قبایل آوار پیمانی بستند، آنها مشترکاً کنستانتینوپل را مورد تهاجم قرار دادند.۳۸
جنگهای هراکلیوس (هرقل)
نقشه لشکرکشیهای امپراتوری روم و ساسانی از سال ۶۱۱ تا ۶۲۲میلادی
هراکلیوس در سال ۶۲۲میلادی از بغار هلسپونت (داردانل کنونی) گذشت و آسیای صغیر را فتح کرد. آنگاه پس از رسیدن به مرزهای ارمنستان، شهربراز، سردار نامی ایران را شکست داده به قسطنطنیه بازگشت. سال بعد نیز با قبایل شمال (خزرها و دیگر قبایل) هم دست و هم داستان شد و از طرف لازیکا به ایران لشکرکشی کرد. خسروپرویز با چهل هزار سرباز رهسپار آذربایجان شده با دشمن به مقابله پرداخت. هراکلیوس در سال ۶۲۳میلادی شهر گنزک (شیز) را تسخیر و آتشکده بزرگ آذرگشنسب را ویران کرد. خسروپرویز در موقع فرار از این شهر، آتش مقدس را نیز به همراه برد.۳۹ در سال ۶۲۴میلادی خسرو تصمیم گرفت تا به اران (آلبانی) حمله کند و به کمک سه اردوی خود نیروهای قیصر را نابود سازد. اما هراکلیوس پیش دستی کرده وارد ارمنستان شده و پیش از آنکه سه اردوی ایرانی به هم پیوندند، هریک را به طور جدا، شکست داد. آنگاه به اردوی خسرو حمله کرد و آن را نیز درهم شکست.۴۰
سه سال ۶۲۵میلادی هراکلیوس در جنگی بر شهربراز پیروز شد و شهر آمد (دیاربکر) را به تصرف درآورد. شهربراز در کلیکلیه به تعغیب امپراتور بیزانس پرداخت و در نزدیکی رودی با او روبهرو شد.۴۱
ساراس
هراکلیوس و خسروپرویز درحال نبرد با یکدیگر
شهربراز همچنان به جنوب میرفت و در راه هرجا که توانست مردانی را توانایی جنگ داشتند وارد ارتش خود کرد. ارتش امپراتور روم پس از گشودن آمد از تعقیب شهربراز دست برداشت و بر آن بود در امتداد فرات به غرب برود و قدم به کیلیکیه بگذارد و از آنجا به آسیای صغیر برود. شهربراز هم با وجود کم تعداد بودن نیروهایش بی آنکه رومیان پی ببرند، به آهستگی ارتش روم را تعقیب نمود تا هر جا که شرایط مهیا بود ضربهای به او بزند. او سرداری بود بسیار دلیر که تهور عجیبی داشت و همین تهور باعث شد بدون ترسی قدم در مصر بگذارد و آن سرزمین را تصرف کند. رومیان در یک منطقه اردو زدند تا شب را در آنجا بگذرانند، سوار نظام ششهزار نفری ایران که از نظر تعداد قابل مقایسه باقوای روم نبود، به فرماندهی شهربراز بر آن بود که شبانه اردوی روم را مورد تهاجم قرار دهد.۴۲ ششهزار سوار زره پوش ایرانی شبانه به اردوی روم تاختند و نخست برای ایجاد رعب و وحشت در سپاه روم قسمتی از چادرها را به آتش کشیدند، رومیان بسیار وحشت زده شدند، آنها گمان نمیکردند یک ارتش ۶ هزار نفره آن ارتش بزرگ را مورد هجوم قرار داده باشد و گمان میکردند مورد تهاجم نیرویی بزرگ هستند. لحظاتی چند پس از درگیری، شاپورگشنسب و فرخهرمز (پدر رستم فرخ زاد) به قوای مهاجم ساسانیان ملحق شدند و به رومیان آشفته تاختند و آنها را بیش از پیش هراسان ساختند. ساسانیان به دلیل غارت و کشتار گنزک از رومیان بسیار کینه داشتند، شهربراز از شدت خشم بی آنکه از مرگ بیمی داشته باشد، خود به صفوف رومیان تاخته بود. پس از کشتاری بزرگ از نیروهای رومی ایرانیان که ضربه خود زده بودند، به صورت منظم عقب نشینی کردند. ارتش روم چنان ضربهای از ایرانیان خورده بود که جرأت تعقیب ایرانیان را نداشت. این نبرد گرچه بی نتیجه ماند و هیچ یک از طرفین فاتح نشدند، ولی چنان ضربهای بر پیکرهٔ قوام روم فرود آورد که تا مدتی نتوانستند نقشهٔ خود را مبنی بر باز پس گیری آسیای صغیر به اجرا بگذارند.۴۳
خسروپرویز که از پیروزیهای بیزانس به وحشت افتاده بود، در صدد برآمد تا ضربتی قاطع و سرنوشت ساز به رومیان وارد کند. به این قصد دو اردوی بزرگ تشکیل داده، اولین اردو تحت فرماندهی شاهین مامور شد تا قسطنطنیه را محاصره کند و به یاری آوارها آن شهر را تسخیر و تصرف کند و اردوی دوم میبایستی با شخص امپراتور بجنگد.۴۴
محاصره قسطنطنیه
وسعت قلمرو ساسانیان در سال ۶۲۲میلادی
هراکلیوس دفاع از قسطنطنیه را به برادرش تئودور سپرد و خود به طرف لازیکا حرکت کرد و از آنجا به تفلیس حمله برد، ولی توفیقی بدست نیاورد. از طرف دیگر پادگان قسطنطنیه مورد هجوم سپاهیان شاهین قرار گرفت، ولی تگرگ و تندبادی در جهت مخالفان ساسانیان بارید و وزیدن گرفت و آنان را مجبور به عقبنشینی کرد.۴۵ همین واقعه باعث شد که تئودور، کالسدون را از چنگ ساسانیان بیرون آورد. شاهین که با این شکست از خشم و سخط خسروپرویز وحشت داشت؛ خود را باخت و فرط ناامیدی دق کرد. (به احتمال زیاد به دستور خسروپرویز او را به قتل رساندند) آوارها هم از حمله به قسطنطنیه نتیجهای به دست نیاوردند، زیرا ایرانیان قادر به کمک و یاری به آنان نبودند.۴۶ یکی از علل ناکامی و عدم موفقیت آنان در این جنگ، فقدان نیروی دریایی بود که برای این لشکرکشی فوقالعاده اهمیت و ضرورت داشت.۴۷
دستگرد
نقشه لشکرکشیهای هراکلیوس از سال ۶۲۴ تا ۶۲۸میلادی
در سال ۶۲۷میلادی هراکلیوس در صدد برآمد تا دستگرد یعنی اقامتگاه خسرو را که در هفتاد کیلومتری تیسفون قرار داشت، مورد حمله قرار دهد. پس سپاهی آراست و رهسپار آن دیار شد. در دوازدهم دسامبر آن سال در نزدیکی نینوای قدیم بین دو طرف برخورد شدیدی روی داد. گر چه راهزاد فرمانده نیروهای ساسانی در این جنگ کشته شد، ولی سربازان او شکست نخوردند، بلکه فقط به سنگرهای خود که فاصلهٔ کمی با میدان نبرد داشت عقب نشینی کردند و در آنجا نیروهای کمی به آنان پیوست.۴۸ هراکلیوس بر فشار و تلاش خویش افزود. اگر چه خسرو در پشت نهر عمیق براز رود واقع در نزدیکی دستگرد قرار گرفته و تا حدی از آسیب و گزند دشمن محفوظ بود، ولی با مشاهدهٔ پیشروی دشمن، خود را باخته، پایتخت را رها کرد و به سوی تیسفون گریخت. اما علیرغم این وضع، نیروهای ساسانی پایداری ورزیده، در کنار نهروان گرد آمدند. عمق نهر، ضمیمه شدن دویست فیل جنگی به سپاه و پایداری نیروها ساسانی، هراکلیوس را از تعقیب خسرو و تصرف تیسفون بازداشت. پس به غارت دستگرد اکتفا کرده به گنزک یا شیز آذربایجان بازگشت.۴۹
برکناری و قتل خسروپرویز
قتل خسرو پرویز، در نقاشی مغول حدود ۱۵۳۵، شعر فارسی از شاهنامه فردوسی
رها کردن پایتخت در چنگال دشمن غارتگر و ترس بیجا و فرار بزدلانه خسرو پرویز از میدان جنگ، حیثیت و اعتبار و آبروی او را شدیداً خدشهدار کرد و بزرگان و مردم عادی تیسفون را از او بیزار ساخت.۵۰ بیحرمتیای که خسروپرویز به جنازه شاهین، سردار نامی ایران روا داشته بود، تنفر مردم را نسبت به او بیشتر کرد. علاوه بر این هنوز سعی میکرد تا شهربراز را نیز از میان بردارد و به طوری که نوشتهاند، خسرو همه فرماندهان ارتش خود را به علت عدم موفقیت در جنگ از بین برده بود و قصد داشت که شهربراز را هم به آنان ملحق کند.۵۱ اکنون همه اوضاع و احوال و شرایط ومقدمات علیه شاه و خلع او آماده شده بود. خسروپرویز که علاوه بر درک وخامت اوضاع از ناراحتی جسمی نیز رنج میبرد، درصدد برآمد تا جانشینی برای خود تعیین کند.۵۲ خسرو یکی از فرزندان شیرین به نام مردانشاه یا مرداسشاه را برای جانشینی خود برگزید، اما شیرویه، پسری که خسرو از دختر قیصر روم داشت، خود را شاه خواند.۵۳ فرماندهان پادگان تیسفون و گروهی از بزرگان، خسروپرویز را دستگیر و زندانی کردند و در سال ۶۲۸میلادی او را به قتل رسانیدند۵۴
پیامدهای بعد جنگ
نوشتار(های) وابسته: حمله اعراب به ایران
ابتدای بعثت پیامبر اسلام برابر با چهل و یک سالگی او و سال بیستم از امپراتوری خسروپرویز بوده است. خسروپرویز بیست و هفتمین امپراتور ساسانی بود که از سال ۵۹۰ تا ۶۲۷میلادی فرمانروایی کرد. وی فردی جنگ طلب اما در عین حال بسیار آگاه به مشکلات و دلسوز به امور مردم بوده است. در زمان خسروپرویز بیشترین نبردهای ایران و روم اتفاق افتاد و وی موفق شد بسیاری از مناطق اروپا را به تصرف درآورد. از جمله متصرفات مهم او فتح دوباره مصر بود. اما نبردهای خسروپرویز و جنگهای بی پایان او با روم هر دو ابرقدرت بزرگ زمان را به شدت تضعیف کرد. بطوریکه در دو سال آخر عمر خسروپرویز جمعی از اعراب اقدام به قتل هامرز سردار ایرانی در حیره کردند. اما امپراتور ایران که بهشدت سرگرم مناقشات خود با روم بود، به این مسئله ظاهراً کوچک توجهی نکرد. دولتهای ایران از پیش از هخامنشیان تا ساسانیان هرگز به کشور عربستان امروزی علاقهای نشان نداده بودند و در صدد تصرف آن برنیامده بودند. حتی یمن امروزی که در جنوب شبه جزیره عربستان قرار دارد و همینطور مصر و سودان و لیبی ضمیمه خاک ایران بودند اما عربستان که بسیار نزدیکتر بود، به مزاج پادشاهان ایرانی خوش نمیآمد.۵۵ در نگاه دولتمردان ایرانی عربستان بیش از یک صحرای خشک و بی آب و علف با یک سری اقوام نیمه وحشی که تمام زندگی آنها را شتر تشکیل میدهد نبود و لیاقت اینکه نام ایران بر آن گذاشته شود را نداشت.۵۶
اما ضعف امپراتوری ساسانی درست پس از فوت خسروپرویز آغاز شد. بدلیل وضعیت نابسامان دربار و همچنین ضعف فوق العاده ارتش و همینطور نبود شخصیتی که بتواند در حد و اندازههای انوشیروان و شاپور عمل کند، اوضاع ایران بسیار آشفته شده بود.۵۷
ضعف و ناتوانی ساسانیان به حدی رسیده بود که در ظرف ۴ سال، ۱۲ پادشاه به روی کار آمدند و کنار رفتند، که این خود بزرگترن سندی است که وضعیت ناگوار این سلسله را در سالهای آخر خود اثبات میکند
